هزاره سوم به زعم صاحبنظران عصر اطلاعات و به تبع آن فناوري اطلاعات است. حركت جوامع صنعتي به سوي جامعه اطلاعاتي سالهاست كه آغاز گشته و از اوايل دهه 90 به بعد شتابي فزاينده يافته است.بگونه اي كه سرعت اين حركت در كشورهاي كمتر توسعه يافته من جمله ايران به خوبي حس مي گردد.اصطلاحاتي همچون e-commerce ,e-government,e-learning,-e-society و.... از جمله لغاتي هستند كه علي رغم نوظهور بودن و اينكه هنوز در منصه عمل كاملا جا نيفتاده اند با اين وصف در كشورها كمتر توسعه يافته اي چون كشور ما نيز واژه هاي آشنا به شمار مي آيند.واين نيست جز به سبب ماهيت تحول آفرين و شتابدار اين فناوري كه انديشمندان را واداشته آنرا در زمره فناوريهاي نظام آفرين به شمار آرند و ورود جامعه بشري به عصري نوين بنام عصر اطلاعات را اذعان دارند.
چنين چشم اندازي سبب مي شود كه لزوم حركت سريع و چابك كشورهايي نظير كشور ما در عرصه فناوري اطلاعات بخوبي احساس گردد.اما لازمه هر برنامه توسعه و تحول, ايجاد بستر مناسب براي جذب, گوارش و بكارگيري فناوري است .فناوري اطلاعات نيز دربند اين لزوم بوده علاوه اينكه بدليل ماهيت تحول افرينش براي جذب و بكارگيري آن نياز به تدقيق و برنامه ريزي كلان و استراتژيك مي باشد.در يك مدل توسعه پويا1, توسعه منابع انساني لازمه, براي برنامه پيش بيني شده ,يكي از محورهاي اصلي و شايد مهمترين محور هر برنامه توسعه مي باشد.در اين راستا تجهيز آحاد ملت به قابليتهاي بهره گيري از فناوري و آشنايي با آن يكسوي قضيه است و تربيت نيروهاي متخصص كه در طي فرايند برنامه ريزي اخذ تكنولوژي و توسعه و بكارگيري آن عاملان اصلي مي باشند جنبه ديگر قضيه مي باشد. ضرورت
خوشبختانه تركيب جوان جمعيتي كشور و نيروي تحصيل كرده و در حال تحصيل بالاخص در علوم كامپيوتر علي رغم اينكه كافي نمي باشد اما پتانسيل مناسبي در حوزه تكنيكي و فني فناوري اطلاعات فراهم آورده است.
با اين وجود گسترش و بكارگيري اين فناوري نيازمند رويكردي راهبردي و مديريتي در عرصه سازمانهاي عمومي وخصوصي كشور مي باشد.تربيت نيروهاي متخصصي كه ضمن آشنايي با اصول و كاربردهاي فناوري نگرشي راهبردي و سيستمي به مقوله IT داشته باشند لازمه گسترش بكارگيري فناوري اطلاعات در عرصه اجتماع مي باشد.به اين سبب تربيت نيروهايي كه آگاه از جنبه هاي مديريتي و سازماني و ضمنا آشنا با اصول و كاربردهاي فناوري اطلاعات باشند از ضروريات تامين نيروي انساني لازم, در وادي سازمانها و نظام برنامه ريزي كشور براي توسعه و بكارگيري فناوري اطلاعات مي باشد.همانطور كه در شكل مشاهده مي شود متخصصين فني در عمل فاقد تخصصهاي اجتماعي و سازماني لازم براي توسعه و بكارگيري فناوري مي باشند و از سوي ديگر مديران و راهبران سازماني علي رغم بينش استرتژيك و سيستمي فاقد آگاهيهاي لازم در موردفناوريها , چگونگي و منافع و معايب آن براي سازمان مي باشند.وجود يك رابط براي تفاهم زبان اين دو حوزه با يكديگر ضروري است.تدوين رشته اي كه آموختگان آن ضمن تسلط بر وجوه سازماني و اجتماعي از جنبه هاي فني و تخصصي فناوري نيز آگاه باشند راه حلي است بر اين معضل.